خانوم‌کوچیک

برش‌هایی از "من" که فارغ از هرچیزی باید بنویسد.. 🪴

خانوم‌کوچیک

برش‌هایی از "من" که فارغ از هرچیزی باید بنویسد.. 🪴

خانوم‌کوچیک

اعتیاد به نوشتن از اون دسته از اعتیادهایی هست که نه میشه ترک کرد و نه آدم اصلا می‌خواد که ترک کنه . گاه‌گاهی سرک میکشه تو زندگی من و میگه بنویس ، که اگر ننویسی انگار به فعل نرسیدی کلا..
برای همین هم
می‌نویسم . از حدودا سال 92..
خانه به دوش طورانه البته .


کانال ایتا :

https://eitaa.com/bejana

نویسندگان

در مذمت دنیا !

شنبه, ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ۰۹:۰۰ ق.ظ

داشتیم از تهران برمی‌گشتیم 

کفش یار رو اشتباهی دوستش پوشیده و رفته (کفشاشون شبیه همه) و یار ناچارا یه صندل مردونه پاش کرد و راه افتادیم 

به من میگه شما با فاصله از من بیا دوست ندارم خجالت‌زده بشی 

چند دقیقه‌ای طول کشید تا فکر کنم در مورد حرفش 

و چقدر دلم گرفت از احساسی که درونش بوده که این حرف رو زد... 

بهش گفتم : یار ! تو بسی انسان شریفی هستی ، از نگاه من تو عالمی و یک مرد به تمام معنایی .. و *** (بخوانید لعنت) به دنیایی که به دمپایی تو پای تو بیشتر از این آپشن‌های وجودی تو اهمیت داده و این حس بد رو به تو داده ! 

و دستم و حلقه کردم دور بازوش . 

 

بعد همون‌طوری که داشتیم از پله‌ها می‌رفتیم پایین گفت منم به تو افتخار می‌کنم و *** به این دنیا پس . با یه لحن کاملا تقلیدی... یار از این کلماتِ بی‌ادبانه استفاده نمی‌کنه و خیلی پاستوریزه‌طور این کلمه رو گفت . تا اومدن مترو دوتایی کلی به این لحن مامانیش خندیدیم .. 

 اوسکولیم بابا 

۷ صبح.. :))

 

 

 

 

_______________

وقتی بیرون از خونه‌ام این‌قدر مسائل اجتماعی رو از منظرهای مختلف تو ذهنم بررسی می‌کنم ، که گاهی به خودم میام و دلم می‌خواد کنترل رو بردارم و مغزم و خاموش کنم ! 

مثلا

همون‌طوری که به بدترین شکل ممکن لم داده بودم رو صندلی مترو و سرم رو از عقب تکیه داده بودم پنجره مترو زُل زده بودم به بالای سرم ؛

 این صداها تو مغزم بود : 

چیشد که رفته رفته حجاب اصیل زن‌های ایرانی و کلا جهان رو به زوال رفت و هر روز کوتاه‌تر و " راحت‌تر " شد؟ این‌که جهان به سمت لیبرال سرمایه‌داری رفت ؟ زن‌هارو از گاهی بیرون رفتن کشوند به هر روز بیرون رفتن و کار کردن بیرون از محیط‌های زنانه و خب توقعت چیه ؟ معلومه که کم کم حجاب براش دردسر میشه .. ترجیح میده شلوار بپوشه تا کمتر کثیف بشه ، کمتر تو دست و پاش باشه و مجبور نباشه یه چیزی رو دائم جمع کنه .. 

این مشکل تو جمهوری اسلامی هم هست و اصلا ماجراها اسلامی نیست . 

نه اینک‌که اسلام این باشه که زن نره سرکار ! هیهات.. 

 

بلکه فضا باید برای کار سبک‌تر ، محیط امن‌تر و.. فراهم باشه که لامصب حدددداقل انتخاب داشته باشیم ! نه این‌که ما هم که دوست داریم اصول رو حفظ کنیم بیوفتیم تو این چرخه معیوب . 

(البته اینا توجیه نمی‌کنه‌ها.. به هر حال هرکس به صورت فردی باید بتونه تو هر شرایطی دووم بیاره..)

من معمولا به این نتیجه می‌رسم که مادامی که نظام جمهوری اسلامی هم لیبرالی می‌گرده دچار شرک خفی هست . چیز زیادی درست نمیشه واقعا با این فرمون . چون مبنا شرک‌آلوده .. 

سوال اینه که به جای لیبرالیسم چی باشه؟ 

بابا ما خودمون فلسفه سیاسی‌مذگان داریم ! ولی خب ماهایی که فلسفه می‌خونیم کجاییم برای نظریه دادن و تدوین کردن یک نظام سیاسی حکمت محور ؟! ما خوابیم ..

 

همین‌جا ها دنبال کنترل بودم برای خاموش کردن مغزم !

 

 

حالا به خودم اومدم و تابلویی که مقابل چشمام رو سقف بود چی باشه خوبه ؟ :))

 

 

___________________

 

تو مترو کرجم و حدودا نیم ساعت دیگه می‌رسم خونه . چای دم می‌کنم و لباس عوض می‌کنم و میرم پیاده‌روی . 

وقتی برگردم باید خونه رو مرتب کنم و درس بخونم 

فرش‌هارو دادیم قالیشویی و دکوراسیون خونه رو عوض کردیم و بدون در نظر گرفتن قواعد طراحی داخلی ، میزناهارخوری رو در دورترین نقطه از آشپزخونه قرار دادیم و مبل‌هارو جلوی آشپزخونه چیدیم صرفا چون خواستیم تنوع بشه . فرشارو امروز میارن و خونه میشه " خونه " !

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">