خانوم‌کوچیک

برش‌هایی از "من" که فارغ از هرچیزی باید بنویسد.. 🪴

خانوم‌کوچیک

برش‌هایی از "من" که فارغ از هرچیزی باید بنویسد.. 🪴

خانوم‌کوچیک

اعتیاد به نوشتن از اون دسته از اعتیادهایی هست که نه میشه ترک کرد و نه آدم اصلا می‌خواد که ترک کنه . گاه‌گاهی سرک میکشه تو زندگی من و میگه بنویس ، که اگر ننویسی انگار به فعل نرسیدی کلا..
برای همین هم
می‌نویسم . از حدودا سال 92..
خانه به دوش طورانه البته .


کانال ایتا :

https://eitaa.com/bejana

نویسندگان

من زینب هستم !

يكشنبه, ۱ بهمن ۱۴۰۲، ۱۲:۵۰ ب.ظ

امروز صبح تنهایی رفتم دندون پزشکی و ۳ تا از دندون‌هام رو کشیدم 

با حال خراب برگشتم خونه مامان‌بزرگ و به محض ورود رفتم تو دستشویی و تمام خون‌آب‌هایی که قورت داده بودم رو بالا آوردم ! 

با رنگ پریده اومدم از سرویس بیرون 

مامانی گفت دختر از وقتی اسمت رو عوض کردی و گذاشتی زینب یه روز خوش ندیدیا ! 

و من با همون حال خرابم 

به روزای خوشم تحت لوای اسم زینب فکر می‌کردم ... 

من روزها و ثانیه خوشم کم نبوده و نیست .

  • [ زینبم ]

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">