دو سال پیش بود که جناب همسر کتاب کافی مرحوم کلینی رو برام خرید . من روایت خونی رو دوست داشتم و از قبل گزیدهای و موضوعی میخوندم . اما اینکه یه سیر مطالعاتی داشته باشم.. نه ! با این کتاب شروع کردم و تا ابد ممنون همسرمم از این بابت واقعا !
شروع کردم به خوندن روایات این کتاب
همه چیز از اینجا شروع شد...
از شبهایی که خوابم نمیومد و میومدم صفحات این گنجینه رو ورق میزدم.
همه چیز از اولین قال الصادق علیه السلام های باب عقل و جهل شروع شد...
همون ثانیههایی که چشمم زوم میموند روی کلمه شریف " اباعبدالله " ِ امام صادق جانم ..
که از ذهنم رد میشد که حضرتِ عقل ، دارن در مورد عقل حرف میزنن !
من همینقدر میفهمیدم ، کم ؟ زیاد ؟ مطلوب ؟ سطحی ؟ نمیدونم ... من اینقدر میفهمیدم ..
کم کم به وسطهای جلد اول میرسیدم که وقتی کتاب رو باز میکردم ، وارد سرزمینِ عجایبِ زمان امام صادق و امام باقر علیهم السلام میشدم ...
خودم رو تصور میکردم که ..
- ۴ نظر
- ۲۶ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۵:۵۰