ما را محبتی که به دل بر رقیه هست
نزد عزیز فاطمه ممتاز می کند
جانم فدای شأن عظیمش که سال هاست
با دست های کوچکش اعجاز می کند
بله بله...
مقدار خیلی زیادی از گرهای که گفتم بودم باز شد روز عیدی... الحمدلله . نزدیک ۱۵۰۰ از خریدا که شامل دستمال کاغذی و رطب و چای و اینطور چیزا بود رو تونستیم به صورت قسطی بخریم ماهی ۳۸۰ ، ۴ ماه.. اینم از رزقی که خود ارباب در نظر میگیرن .
بیبی رقیه اعجاز میکنن ...
بازم میگم . اونایی که ندارن این محبتها رو چقدر بیچاره هستن.. چقدر بی_چاره...
راستی
یه شمایل از کربلا خریدم امسال. جلوی حجره فروشنده اول پنج دقیقه بیصدا اشک ریختم اینقدرررر که حزنانگیز بود این شمایل.. بعد خریدمش . تو روضه نصبش میکنم انشاءالله عکسشم میذارم اینجا بعدش.
چندتا خرید کلی مونده . دعوتنامههایی که میخوام پخش کنم رو یار پری قراره طراحی کنه و چاپ کردنش هزینه داره فقط . بنری که سر کوچه میخوایم نصب کنیم هم همینطور . برای شربت هنوز هیچی نخریدیم نه شکر نه هیچ چیز دیگهای.. لیوان یکبار مصرف هم نخریدیم . ۴ تا لامپ هالوژنی قرمز میخوام . شایدم فقط ۲ تا ...
دیگه غر نمیزنم ،
فقط یه چیز بگم ؟
بیبی جان منت اگر بذارید و برای مجلس پدرتون کمکم کنید.. از جونم تو ۱۰ روز مایه میذارم قول میدم :)
___________
اومدم یه چیزی در مورد عید غدیر بگم ، دیدم این شعر کاملتر از صدتا حرف منه :
علی در معرکه بر پشت خود می بست جوشن؟ نه
فرارش را مگر دیده است وقت جنگ، دشمن؟ نه
اُحد دور نبی خالی شد و اصحابِ بی تقوا
به فکر جان خود بودند اما سرور من نه .. :)
قسم بر منصب قنبر، محال است اینکه کس گوید
علی یک جامه، بهتر از غلامش کرده بر تن، نه
نه اینکه او فقط حق است بلکه حق ملاکش اوست ..
نبی خوانده است حیدر را قَسیمُ النّارِ والجَنّة
میان اعتقاد ما علی بالاترین اصل است
ولای او پس از طه بلاشک و بلافصل است ...
عیدتون مبارک
یاعلی