خانوم‌کوچیک

برش‌هایی از "من" که فارغ از هرچیزی باید بنویسد.. 🪴

خانوم‌کوچیک

برش‌هایی از "من" که فارغ از هرچیزی باید بنویسد.. 🪴

خانوم‌کوچیک

اعتیاد به نوشتن از اون دسته از اعتیادهایی هست که نه میشه ترک کرد و نه آدم اصلا می‌خواد که ترک کنه . گاه‌گاهی سرک میکشه تو زندگی من و میگه بنویس ، که اگر ننویسی انگار به فعل نرسیدی کلا..
برای همین هم
می‌نویسم . از حدودا سال 92..
خانه به دوش طورانه البته .


کانال ایتا :

https://eitaa.com/bejana

نویسندگان

پاندا

سه شنبه, ۹ بهمن ۱۴۰۳، ۰۱:۴۸ ق.ظ

حال من خوبه 

نفس می‌کشم 

کارای روزمره‌ام رو انجام میدم به بهترین شکل ممکن ! 

درس نمی‌خونم.. هیچی ! نه این‌که عمدا نخونم ، وقت نمی‌کنم یا اهمال‌کاری می‌کنم .. 

چرا برف نمیاد ؟ 

..

برای پاندا یه خواستگار اومده ، پسره خلبانی خونده و تکنسین هواپیماس . البته با این‌که ۲۸ سالشه اما هیچ پس‌اندازی نداره و کلا خرج به قول خودش ماشین‌بازی و لباس خریدن و خوش‌گذرونی کرده .. درآمد فعلیش هم خیلی پایینه . ماهی ۱۳ تومن که قراره چندتا وام بگیره هم خونه رهن کنه هم عروسی بگیره . من نمی‌دونم از این پول چقدر میمونه واسه زندگی ؟! 

حالا اینا هیچی ، خدا می‌رسونه ... 

شیفته پاندا شده (باید هم بشه ، چون پاندا هیچی کم نداره واقعا) ، اما این پسره یه چیزیش هست... فرض کن همون هفته اول به صورت افراطی طور شروع کرد بهش ابراز احساسات کردن . و از همون هفته اول (!) به شدت طلبکار بود که چرا تو بهم ابراز احساسات نمی‌کنی ؟! و پاندا هزار بار براش توضیح میداد که باباجان‌ ما تازه میخوایم آشنا بشیم ، ابراز چه احساساتی آخه؟! 

بعد خیلی زیاد رفتار جنتلمنانه از خودش نشون میده .. مثلا در رو برای پاندا باز می‌کنه هر بار ، تا پاندا نَشسته اینم‌ نمیشینه .. تا پاندا یکم آستیناشو می‌کشه جلو بخاری ماشینو روشن می‌کنه . بی نهایت رفتارای پاندارو حفظ می‌کنه و جلو جلو می‌دونه پاندا قراره چطوری بخنده یا چطوری اخم کنه یا.. و اینارو جلوتر از خودش اجرا می‌کنه و پاندا به شدت کیف می‌کنه و تحت تاثیر این رفتاراس . 

خب اینا خوبه .. واقعا قشنگه . اما چیزی که ترسناکه اینه که من حس می‌کنم همه این کارا برای زدن مخ این دختره .. می‌دونی ؟! نمیذاره پاندا واقعا بشناستش ، انگار می‌خواد تو آمپاس احساسی قرارش بده و داده .. 

یه چیز عجیب‌تر ! 

نزدیک دو ماه هست که با اجازه خانواده‌ها شماره‌ها رد و بدل شده . تو این دو ماه اگر بگم این دوتا هرشب اگر نباشه ، یک شب در میون با هم بحث و جدل دارن باورتون میشه ؟! 

فقط برای من عجیبه ؟؟ 

آخه هنوز نه خانی اومده نه خانی رفته ، چه بحثی ؟ چه دعوایی ؟؟ 

مثلا سر چی ؟ سر این‌که پسره یهو میگه الان بهت میگم دوستت دارم قدر من رو نمی‌دونی ، یه روزی که می‌خوای اینارو بشنوی ازم من دیگه ذوقم کور شده .. بعد پاندا میگه داداش چی‌ میگی ؟ تو چه جایگاهی داری من رو تهدید می‌کنی بعد از دو هفته صحبت کردن؟! اگه قراره یه روز محبت نکنی ، همین الانم نکن خدافظ! و هی اون میگه این میگه . تهشم پسره گریه و زاری می‌کنه و میگه بابا من‌فقط می‌خواستم جلب توجه کنم و اینا . بعد وات ؟ دو روز بعد دقیقا همین جملات رو با سبک دیگه‌ای باز میگه .. :/ دوباره روز از نو روزی از نو ... روانی کرده پاندا رو . دختر امروز کلی تو خونه من گریه کرد... 

با یه مشاور صحبت کرد 

داشت صحبت می‌کرد تلفنی ، بهش گفت امروز تو ماشین خودزنی کرده پسره و پاندا کلی ترسیده ! و پسره در های ماشین رو قفل کرده بود که پاندا نره خونه و کنارش بمونه (شوخی-جدی طور ، مثلا محبتانه ، نه این‌که از روی آسیب زدن) . در نهایت ، مشاور گفت دو تا پا داری ؟ دو تا هم قرض کن و فرار کن دختر .. :/ 

و حدس می‌زنید پاندا چیکار کرد ؟ 

چند ساعت بعد از صحبت با مشاور ، استخاره گرفت :) که آیا ادامه بدم رابطه آشنایی با ایشون رو ، و استخاره خوب اومد . 

آخه دختر خوب چه استخاره‌ای ؟! واضحه دیگه ... 

 

همه حرفش اینه که می‌ترسم دیگه کسی پیدا نشه که این‌قدررر دوستم داشته باشه و جنتلمنانه باهام رفتار کنه و قد و بالا و شغل خوبی داشته باشه و در عین حال ولایی و مذهبی باشه . 

 

ضمن این‌که ، هم خودش یه بار تلویحا با پدرم بد رفتار کرده و هم پدرش . روز خواستگاری هم عملا به کل خانواده ما خیلی زیر پوستی توهین می‌کردن چندبار ... 

حداقل می‌تونم بگم از نظر فرهنگی دو سه لول از ما پایین‌تر .. 

 

هوف 

 

مخم دیگه رد داده و نمی‌دونم چی خوبه چی بد ؟! 

  • [ زینبم ]

نظرات (۵)

تحقیق رفتید در موردشون؟

 

تنها کارکرد مشاور این نیست که بگه به هم می خورید یا نمی خورید ها ‌...

کارکرد درمانی هم داره

هم اون آقا و هم خواهرتون می تونن مراجعه کنن به روانشناس و اگر نیازه طرحواره ها و مسائلی که دارن درمان بشه و بعد بتونن جدی تر به قضیه نگاه کنن

 

این که ما بیایم بگیم مشاور گفته به هم نمی خورید پس نه خب خیلی اشتباهه

چون هیچ ۲ تا آدمی سالم کامل نیستن و هیچ دو تا آدمی به هم نمی خورن 

 

و اینکه آقا ابراز احساس دارن هم بحث مذهبی یا غیر مذهبی بودنشون معلوم نیست

 

 

یه وقت هایی هم بحث بحث اضطراره....

بحث اینه که تو از یکی خوشت اومده و اون بهت بی تفاوتی و مشغول تصمیم گیری منطقی :) و تو هم گذشته سختی داشتی و تحمل یه شکست دیگه رو نداری پس رفتار های عجیبی نشون می دی ....

 

 

منم برای موندن خواستگارم که خیلی دوستش داشتم تقریبا همین رفتار ها روکردم و بعد به نتیجه رسید که من عاقل نیستم و دیوونه بازی در میارم و رفت :) 

 

در حالی که رفتار من یه واکنش بود به ترس هایی که داشتم و اون درکم نکرد و اگر می موند اتفاقا آدم خیلی معقولی بودم ... :) 

پاسخ:
ببین منم متوجه ترس‌ها و گذشته اون فرد هستم 
خودشم بارها تو صحبت‌هاش به پاندا گفته که گذشته سختی داشته و قبلا اجربه بدی داشته و آسیب دیده و این حرفا 
ولی خب 
به هر حال 
پاندا مسئول حل مشکل دیگران نیست و قضیه هم این نیست که بعد از ازدواج مشکلات حل بشه 
چون ایشون ثبات احساسی نداره ، این عدم ثبات آسیب زننده‌اس . کسی چک سفید امضا نمی‌تونه بده که ایشون پس‌فردا طبق حرفای خودش دقیقا محبت و احتران رو از پاندا دریغ نکنه ؟ 


سلام

اینطوری که شما روایت کردی، خیلی ترسناکه ... به نظر میرسه اصلا ثبات نداره بنده خدا 

پاسخ:
واقعا هم به نظرم خیلی ترسناکه !

و پاندا خانم چند سالشونه؟

پاسخ:
۲۳ سال
متولد ۸۰


پسره ؟
متولد ۷۶

این ثبات احساسی نداشتن رو از کجا بهش رسیدید؟

 

خود شما یا پاندا هم در شرایط عدم قطعیت قطعا ثبات احساسی نخواهید داشت 

شرایط امن برای آدم ها ایجاد کنید تا ثبات احساسیشون رو ببینید 

 

بله پاندا مسئول حل مشکل دیگران نیست

شما هم نیستید 

منم نیستم

یک نفر از آنسوی دریا ها یک روز بعد از ظهر میاد و مشکلات انسان ها رو حل می کنه🤝🙏

پاسخ:
۱. از ابراز احساسات در هفته اول آشنایی ۲.از تهدید به تحریم محبت در هفته دوم آشنایی ۳.از عصبی شدن و از دست دادن کنترل خشم ۴.از گریه‌های شدید یک مرد دد ماه اول آشنایی و... 

شما هیچ‌کدوم از این‌هارو تو پاندای ۲۳ ساله نمیبینی با این‌که دختره و احساساتی‌تره ، ولی تو مرد ۲۸ ساله میبینی ! 
ببین ممکنه یکی تو همون هفته اول دلش بلرزه ، اما قرار نیست این رو فورا و واضح ابراز کنه .
خصوصاااا اگر طرف مقابلش هی بهش حریمش رو یادآور بشه و بگه که ما الان فقط قراره با هم آشنا بشیم قرار نیست قضیه رو احساسی کنیم . اونی که نمی‌تونه کنترل کنه یه جای کارش می‌لنگه . خیلی عاشقه ؟ از من بپرسی میگم نه .. اختلال محبت داره و باید درمان بشه . به خاطر بقیه ؟ نه.. به خاطر حال خوب خودش . به خاطر ارزشمند بودن احساسات خودش.. 


خلاصه.. 
من به عنوان خواهر پاندا از دیدن این حجم از آسیبی که این پسر براش داشته خیلی شاکی‌ام .. حق نداشت با ابراز احساسات شدید این دختر رو وابسته‌ی احساسی خودش بکنه . ربات که جلوش نبوده ... 

یا خود خدا !!! 

این آقا قادر به زندگی سالم نخواهد بود تا وقتی که خودش رو درمان کنه 

پاندا اگه واقعا عاشقش شده باشه مجبور خواهد بود پا به پای اون روند درمان رو طی کنه 

ولی یه خواهر بزرگتر هیچوقت نمیخواد آبجی کوچیکترش تو این مسیر قرار بگیره... مسیر دردناکیه خب... و برای زنی که معشوقش رو بیمار و در حال رنج میبینه عذابش وحشتناکه... تازه موقعیت خطرناکی هم هست...

پسره رسما باج گیری عاطفی میکنه... تو روند آشنایی که همه خودشون رو بی‌نقص نشکن میدن خودزنی میکنه... پس فردا بلایی صد برابر سر خودش و زنش میاره خدایی نکرده... 

فیلم پارک وی رو دیدید؟ نمیدونم چرا یادش افتادم...

 

ببینید نمیخوام بزرگ نمایی کنم 

هرچقدر هم به نظر وحشتناک بیاد مطمئنم قابل حله مشکل این آقا پسر 

هیچ مشکل غیر قابل حلی وجود نداره، مخصوصا وقتی یه نفر اراده کنه و بخواد که خودش رو درمان کنه. با قدرت عشق خیلی چیزها ممکنه

اما 

راه ساده‌تر اینه که از اول خواهر کوچولوتون رو از این وضع بیارید بیرون 

حتی شاید خودخواهانه است 

که بگیم اون پسر اول بره خودش رو درمان کنه بعد بیاد 

ولی واقعا منطقی‌ترین راهه...

پاسخ:
ببین دقیقاااا همین حرفا رو مشاور به پاندا گفت 
اتفاقا دقیقا به فیلم پارک وی ملی و راه های نرفته اشاره کرد 

فردای روزی که این پست رو گذاشتم پاندا جواب منفی قطعی رو داد بهشون و تمام... 


و همه ما ، یه نفس راحتتتت کشیدیم ! حتی خود پاندا 
و جالبه که الان تو وجودش حتی یه شادمانی ریزی هم می‌بینم 
از یه استرس عجیبی در اومده ... 

پسره فکر کرده بود باید اول عاشق بشه ، بعد دیگه همه چی خود به خود درست میشه 
امیدوارم درس گرفته باشه که باید اول همه چیز رو درست کنه ، درمان کنه ، ثبات پیدا کنه و بعد عاشق بشه .. بعد از چند ماه آشنایی و شناخت اونوقت به خودش اجازه ابراز احساسات بده ... 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">