خانوم‌کوچیک

برش‌هایی از "من" که فارغ از هرچیزی باید بنویسد.. 🪴

خانوم‌کوچیک

برش‌هایی از "من" که فارغ از هرچیزی باید بنویسد.. 🪴

خانوم‌کوچیک

اعتیاد به نوشتن از اون دسته از اعتیادهایی هست که نه میشه ترک کرد و نه آدم اصلا می‌خواد که ترک کنه . گاه‌گاهی سرک میکشه تو زندگی من و میگه بنویس ، که اگر ننویسی انگار به فعل نرسیدی کلا..
برای همین هم
می‌نویسم . از حدودا سال 92..
خانه به دوش طورانه البته .


کانال ایتا :

https://eitaa.com/bejana

نویسندگان

 

 

سالگرد شهادت امسالِ شما ، این هم اضافه بشه روی غم‌های من ..

 

______________________

 

دلم گرفته ، رو به قبله ، کنار بخاری می‌شینم . از توی مفاتیح کلمات مبارک استغاثه به امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف  رو می‌خونم و چند قطره اشکی که هنوز سرازیر نشده رو از چشمم پاک می‌کنم .. می‌رسم به این قسمت از دعا : حاجتی کذا و کذا .. و  به این فکر می‌کنم که حاجاتم رو بیان کنم ؟ بشمارم ؟ چه حاجتی اصلا ؟ بازم زورم به خودِ درونم نمی‌رسه و فقط از حاجات علمی‌ای که دارم می‌گم و بقیه رو محول می‌کنم به علم خود امام از درون من و نیازهام... 

دلم پر می‌زنه برای سرمای هوای تو صحن جامع .. برای گرمای داخل حرم .. چشم‌هام رو می‌بندم و تصور می‌کنم که اولِ راهِ سرازیری به سمت ضریح مبارک حضرت رضا علیه‌السلام،  کنار دیوار می‌شینم . چشم‌هام پر از اشک میشه همیشه وقتی از این‌جا ضریح رو نگاه می‌کنم.. مثل همیشه قبل از هر حرفی چند بار تکرار می‌کنم : خیلی دوستتون دارم.. به خدا خیلی.. خیلیییی دوستتون دارم .. خیلی دوستتون دارم ..  این‌قدر این جمله رو می‌گم تا صورتم از گریه‌هام خیس بشه . بعد دونه دونه گناهام از خاطرم می‌گذره و توبه می‌کنم ! من فقط این‌جا سرم رو پایین می‌ندازم.. من فقط این‌جا شرمنده می‌شم.. شما فقط می‌دونید من چقدر پرروام شما فقط می‌دونید وقتی منِ پرو ، سرم رو پایین می‌ندازم ، میگم غلط کردم میگم خیلی خجالت می‌کشم ، میگم اصلا بزنید تو گوشم ، یعنی چی .. این البته از بی‌ادبیِ منه باید ببخشید ! باید ببخشید که انقدر بداخلاقم... باید ببخشید که زینت شما نیستم :)

 

چشمام رو باز می‌کنم و می‌بینم یار رو‌به‌روم نشسته و لبخند می‌زنه ، میگه کجایی ؟ بهش گفتم ... 

گفتم خیلی بده که نمی‌ذاره من برم زیارت . بابا یه شب رفت ، یه شب برگشت ، یه شب تو حرم موندن دیگه چیه که آدم بخواد این‌قدر سخت‌گیری کنه ؟! 

طفره میره.. جوابم رو نمیده.. شوخی می‌کنه که بحث منحرف بشه.. 

نمی‌فهممش 

بهش گفتم یه روز از همین روزا میای خونه میبینی نیستم و رفتم :) 

اونم لپم و کشید و رفت

بله..

چون می‌دونه اگر دلش رضا نباشه نمیرم ! 

منم دلم رو خوش می‌کنم به این که امام رضا علیه‌السلام هر وقت خودشون صلاح بدونن هرطور که خودشون صلاح بدونن من رو می‌طلبن .

_____________________

 

بلاخره منطق جناب مظفر رو شروع کردم ، صوت آقای زنجیرزن خیلی برای شخص من مفید نبود و با صوت استاد محمدی جلو میرم و خوبه خداروشکر .. 

این عکس از جزوه‌نویسی صوت دوم هست ، خونه مامان اینا وقتی همه خواب بودن و من خوابم نمی‌برد و درد داشتم . من و کتابام ، دردام و همه :) 

بیشتر مطالب تا این‌جا برام تکراری بوده اما چون کلا فراموش‌کارم ، به هر حال دوباره خوندنشون برام خوبه . البته نکته‌های ریز مفید هم زیاد داره..

 

 

این تابلو کوچولو رو تازه خریدم . نصبش کردم رو به روم بالای میز مطالعه . و این واقعا حرف دلم بود و برای همین خریدمش.. وقتی کتابام رو می‌خونم بهترین ورژن خودمم ! میگه تو (خطاب به خودم) دوست‌داشتنی‌ترین قسمت من هستی .. و این حس خیلی برام نسبت به خودم واگعیه ! 

 

 

 

بخاری عزیزم.. این‌جا که این عکس رو گرفتم حس خوبی داشتم صرفا خواستم ثبت بشه . وقتی زمستون میشه و بخاری رو نصب می‌کنیم ، جلوی بخاری میشه جای مورد علاقه من از غروب به بعد . این‌جا هم نشسته بودم و تو نت دنبال صوت خوب برای منطق می‌گشتم و دمنوش به و زعفرون می‌خوردم و بسی حالم خوش بود... 

 

 

 

خبر خوووووب این‌که جلد ۲ اصول کافی رو تموم کردم و بابتش هزاررررتاااا الحمدلله،  بابتش هزار تا ماچ به عمامه امام صادق علیه‌السلام ... دقیقا یک‌سال طول کشید بخونمش . جلد ۳ رو بلافاصله شروع کردم و حلواتش ؟! احلی من العسل .. 

 داشتم فکر می‌کردم این‌قدر ما رو با این جملات ترسوندن 👇🏻

که روایات صحیح و غیر صحیح داره 

که روایات صحیح رو نمیشه از غیر صحیح تشخیص داد 

و...

که اعتمادمون به سخن امامانمون از بین رفته ، برای این‌که این اعتماد به قلبتون برگرده باید مقدمه کتاب کافی رو از خود مرحوم ثقه‌السلام کلینی رحمه‌الله‌ بخونید تا ببینید چقدر این روایات ما قابل اتکا هستن ... اون خدایی که قرآن رو حفظ کرده در طول این سال‌ها و امام رو به عنوان "حجت" قرار داده ، به نظرتون در زمان غیبت ما رو رها کرده و نتونسته حجت بودن کلام امام رو برای ما حفظ کنه ؟! پناه بر خدا واقعا.. پناه بر خدا.. 

البته قطعا ما روایات غیر صحیح هم داریم اما این‌قدر روایات صحیح و طیب و طاهر ما زیاد هستن که لازم و ضروریه که ما اعتقادمون رو با این روایات مچ کنیم که دچار خطا نشیم ! 

قرآن اگر به تنهایی کافی بود ، چرا پیغمبر ما رو به امام ( به عنوان یک ستون هم وزن و هم ارزش با قرآن) ارجاع دادن و فرمودن که این دو از هم جدا نمیشن ؟! 

 

 

 

اگر از من می‌پرسید امسال کتاب اصول کافی رو تو لیست خریدتون بذارید و این کتاب رو تهیه کنید خصوصاااا با ترجمه استاد انصاریان که متخصص این کار هستن باشه که چه بهتر .‌‌ این‌طوری خیالتون از بابت اون روایات حساس هم راحت خواهد بود چون خودشون تو ترجمه گاها توضیحاتی دادن که فهم روایات راحت‌تر میشه ... 

 

و بله..‌ من جلد ۳ رو شروع کردم به کوری چشم شیطان 😒 

هرچه خدا بخواهد... 

 

نظرات (۳)

  • خوش اقبال
  • خداقوت زینب بانو🌻

    پاسخ:
    ممنون 
    و همچنین شما 🦋🙏🏻

    من که زیاد درگیر کتب روایی نبودم وقتی یه بار کتاب اصول کافی رو توی کتاب فروشی تورق کرده بودم اونقدر برام جذاب بود که کلش رو خریدم...

     

    و اتفاقا به نظرم اگر کسی بتونه در مورد کلینی یک کتاب خوب بنویسه خیلی خوبه....

    کلین که میدونید کجاست دیگه... ما عالمی مثل ایشون داشتیم تو کشورمون اما هیچ وقت اونجوری که باید معرفی شون نکردیم...

     

    اما در مورد کافی نبودن قرآن و ارجاع به اهل بیت...

    من چندین بار توی وبلاگ های مختلفی که داشتم این سوال رو مطرح کردم که چرا ائمه ی ما به قلم مبارک خودشون کتاب ننوشتن... و اگر کتابی مثل مصحف فاطمی هست، کلا در دست ما نیست و ...

     

    و کلا هم رویه شون نبوده... شاگرد پروری کردن... اما خودشون کتابی ننوشتن که به دست ما برسه...

    جواب کلی من این بوده که اهتمام اهل بیت برای هدایت ما قطعا یک اهتمام عظیم بوده اما اون اهتمام عظیم رو در کجا بروز دادن؟!!!

     

    قطعا در کتاب نبوده...

    جواب این موضوع رو وقتی واضح تر میگیریم که میرسیم به آخرین نایب از نواب اربع امام زمان علیه سلام...

     

    فرمودن روجوع کنید به رواة احادیث ما...

    بعد از ما اونها بر شما حجت هستن...

    خب رواة چه کسانی هستن؟

    فقط کلیات و اوصافی رو فرمودن...

    مصداق مشخص نکردن...

    چرا اینطوریه؟!!

    آیا این احتمال خطا رو بالا نمیبره؟

    آیا احتمال نداره من بگم آقای فلانی مصداق اون راوی حدیث هستن شما بگید نه اون یکی دیگه؟!!

     

    چرا دقیقا این احتمال وجود داره...

    اما با این حال راه همینه... ظرایفی داره این روش ائمه...

    و اتفاقا مطمئن ترین روش هم هست...

    کتابشون رو در جان شیعیانشون نوشتن... بگردید اون جان یا جانها رو پیدا کنید...

    و اینطوره که عصر غیبت نسبت به قبل از خودش رشد علمی افزون تری رو در پیش داشته و تعالی بیشتر داشته برای شیعیان...

     

    پاسخ:
    ان شاءالله کتاب اصول کافی نور اضافه کنه به کتاب‌خونه شما 🙏🏻 مبارکتون باشه .

    من نظر شما رو راستش نمی‌دونم چرا این‌طوری برداشت کردم که شما راویان احادیث ، عالمان شیعیان و رجوع مردم به اون‌ها رو در تضاد با رجوع مردم به احادیث در نظر گرفتید . به طوری که انگار زمان غیبت فقط یکی از این راه‌ها رو باید پیش گرفت ‌. اگر منظور شما این نیست لطفا بگید بهم 
    چون در این صورت باید بگم که در واقع دور تو صحبت شما اتفاق افتاد .. انگار که گفتید: رجوع به احادیث اون‌قدری ضروری نیست و چیزی که ضروریه رجوع به راویان حدیث هست . چرا ؟ چون این تو احادیث ما اومده ... متوجه شدید ؟ یعنی خودتون برای پیدا کردن یک اصل در زمان غیبت ناچار شدید همون ابتدای امر به حدیث رجوع کنید .. 

    و می‌خوام بگم اهمیت حدیث دقیقا همین قسمتی هست که شما رو دچار دور کرده ، اهمیت احادیث دقیقا همین هست . 

    فقط یک نکته رو بگم که من به ذهنم رسید . اگرچه اهل بیت علیهم السلام خودشون کتاب ننوشتن اما ۱. شدیدا روی کتابت احادیث و تألیف کتاب به دست شاگردینشون تاکید داشتن (رجوع بشه به باب کتابت علم ، کتاب بحارالانوار) . ۲.اصلا از جهت تاریخی هم قرار باشه نگاه کنیم به جز با کتابت احادیث اهل بیت علیهم السلام امروز اصلا راویان احادیث وجود داشتن ؟ می‌خوام بگم اصلا سیره اصحاب و یاران اهل بیت تالیف و کتابت بوده ! ( رجوع بشه به کتاب مرحوم نجاشی ، کتاب الفهرست مرحوم شیخ طوسی) 

     من خیلی رو این حدیثی که شما فرمودید قبلا فکر کرده بودم و حالا جدا از بحث رجالیش که نمی‌دونم می‌دونید یا نه بحث سندیت این حدیث قطعی نیست ولی من شخصا با یک سری دلایلی این حدیث رو صحیح می‌دونم (خدا با نظر رحمتش نگاهم کنه ان شاءالله) ، خلاصه خیلی فکر کردم رو این حدیث . نظرم اینه که این حدیث بیشتر نظر به مسائل فقهی و تا حدی اجتماعی-سیاسی داره تا اعتقادی ... به این دلیل که فقط تو مسائل فقهی وجوب کفایی برای تمام مردم هست و نیازی نیست کسی خودش به منابع رجوع کنه و همین که تقلید کنه کافیه . و این‌طوری حجیت پیدا می‌کنه راوی حدیث ... 
    وگرنه تو مسائل اعتقادی که واجب عینی هست.. حالا هرکس به اندازه توان و استعداد و زمینه‌ای که براش فراهم میشه باید به سراغ منابع بره و کسب علم کنه . 
    فلذا حضرت فرمودن که زمانی میرسه به امت ما که فقط با کتاب‌هاشون "آرام" می‌گیرن .. شما می‌دونی که آرام گرفتن از نظر عقلی یعنی چی . یعنی زمانی که نفس با برهان به جواب برسه و آرام بگیره ، یعنی علم حضوری پیدا کنه .. 

    من ابدا قصد ندارم حرف شما رو با این دلایل رد کنما اما حجیّت حدیث رو چه بسا بالاتر از حجیّت راوی حدیث می‌دونم در مرتبه حقیقتشون . ولی رجوع به راوی حدیث به عنوان یک مرتبه‌ای از حجت هم بله تو زمان غیبت ضروری هست 
    یعنی به صورت کلی و با نگاه به عمومیت مردم من می‌تونم تا حدی با شما موافق باشم ‌. پس اگر کامنتی که شما گذاشتید صرفا ناظر بر عموم مردم عادی امروز ما هست ، بله به نظر من هم الان ما نمی‌تونیم به زور به همه مردم بگیم یالا برید حدیث بخونید و.. همین که الحمدلله از منبر و هیئت و صوت و پادکست معارف بهشون برسه خیلی هم عالیه ...

     اما برای غیر عموم و خواص مردم (که مثلا به نظر من خود شما هم جزوشون هستید) به نظرتون رضایت امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف در چی هست؟ 






    راستی یه مطلب دیگه‌ای که به ذهنم رسید داشتم در مورد همون بحث آرام گرفتن نفس با برهان فکر می‌کردم و به این فکر کردم که شما چطور وجودتون آروم می‌گیره اگر یکی ادعا کنه راوی حدیث هست ؟ می‌خوام بگم منبع سنجش اون فرد چیه ؟ :) غیر از این‌که یا باید مستقیما شما یه احاطه‌ای به احادیث و سنت داشته باشید تا بتونید اون فرد رو بسنجید یا این‌که یه راوی حدیث دیگه‌ای که قبلا سنجیده شده باید اون فرد رو تایید کنه . حالا بیایم در مورد همین راوی حدیث که سنجیده شده بحث کنیم که با چه چیزی سنجیده شده؟ ... این‌که می‌فرمایید کتابشون در جان شیعیانشون هست ، این کتابی که می‌فرمایید همون احادیثه ؟ یا خیر ؟... 
    اجازه بدید نپذیرم اگر در جواب بفرمایید که امکان خطا زیاده ... امکان خطا از حجت بودن اون موضوع رو خارج می‌کنه اگر بدون هیچ پشتوانه‌ای صرفا بخوایم به یکی بگیم راوی حدیث جسارتا.. حالا رو این خیلی فکر نکردما به ذهنم رسید اگر هم‌فکری برسونید بهتر می‌تونم منم نتیجه درست رو بگیرم . 

    آیا بین قرآن و اهل بیت باید یکی رو انتخاب کرد؟

    یقینا نه، چون اینها از هم جدا نیستن پشت و روی یک سکه هستن...

    بین حدیث و راوی حقیقی هم دوئیت و تضاد نیست که بخوایم یکی رو انتخاب کنیم

    و به قول شما دچار دور بشیم...

    ذهن ما دوست داره برای هر چیزی یک راه فرمولیزه شده پیدا کنه و همه چیز رو بذاره توی اون فرمول و بگه راه فهمش برام همواره پس بهش اعتماد میکنم...

    خب واقعیت این نیست... خیلی فرق داره...

    میدان زندگی، بیشتر میدان تشخیصه تا میدان تکلیف...

    اون داعشی بر اساس شستشوی مغزی که شده بود داشت به تکلیفش عمل میکرد

    در میدان تکلیف، داشت پیش میرفت، اما در قیامت باید بابت تشخیصش پاسخگو باشه...

    همین انتخابات پیش رو، بیش از اینکه میدان تکلیف باشه، میدان تشخیصه...

    میدان تشخیص هیچ وقت هموار نبوده، حتی در زمان اهل بیت...

    امروز هم برای تشخیص راوی حقیقی حدیث، تشخیصش سخته...

    روایت داریم کسی که چهل حدیث رو احصا کنه یا حفظ کنه در قیامت فقیه برانگیخته میشه...

    آیا این فقیه، همون فقیه رایج در تعاریف حوزوی هست؟

    قطعا نه...

    پس راوی حدیث یک انسان متفقه در دینه... نه صرفا یک کسی که اطلاعات حدیثی دارن...

    در عالم واقع و در میدان زندگی ، دائم در معرض انتخاب و تشخیصیم

    در میدان جزئیات...

    جزئیات، محل قیامت نفوس هست... اصلا وادی نظر و تئوری نیست..‌.

    اهمیت راوی حدیث به خاطر روح ولایته...

    به خاطر سلسله ی ولایته... که بعد از صاحب عصمت هم ادامه داره...

    ما یه بحثی داریم که برای امام در هر عصری چهار اوتاد وجود داره

    بعد از اوتاد در مرتبه پائین تر چهل ابدال هستن...

    و همینطور در مراتب پایین تر نجبا و صالحین و ..‌

    و خود اون ابدال الزاما اطلاع ندارن اون چهار اوتاد که مرتبه شون از این ها بالاتره چه کسانی هستن

    در بین چهار اوتاد بازم مرتبه وجود داره و الزاما پائینی نمیدونه بالاترش کیه...

    خب اینها همه پیچیدگی هست...

    بعد به صرف اینکه ما نمی تونم تشخیصش رو عمومی کنیم بگیم از حجیت خارجه...

    بله، برای عموم مردم حجیت به اون معنا نداره، اما کسی که میخواد در مسیر اهل بیت بره جلو باید بدونه مسیر یک همچین مسیری هست...

    همچین نیست که بشه تو گوگل سرچ کرد و پیدا کرد اولیای خدا رو...

     

    ما حتی توی مباحثات فلسفی مون این رو مطرح کردیم که سیر تفکر، چطور به فهم منتهی میشه؟!

    یه سیری داره توی مباحث منطقی

    از شناخت مجهول شروع میشه چند سیر و سفر در فکر هست و در نهایت میاد با معلوماتی که پیدا کرده به سمت اون مجهول و به جوابی میرسه...

    خب این سیر منطقی و فلسفیش...

    اما چرا ملاصدرا در این سیر به یک عمق عمیق تری میرسه و در همین سیر مثلا فخر رازی نمیتونه به اون عمق برسه؟

    اینجا اون روح ولایت هست که تعیین کننده هست...

    که من به دوستان میگفتم اینکه ما فکر میکنیم با ایات الهی به فهم عمیق نمیرسیم...

    اینکه به دستور خدا به آیات الهی فکر میکنیم به فهم عمیق میرسیم...

    اینجا به تفکر، یک ولایتی اضافه شد... این اثر بخشه...

     

    یکی از علمای عصر خودمون بحث احادیث برزخی رو مطرح کردن...

    فرمودن همین الان هم ممکنه انسانهایی در مکاشفه یا واقعیت برسن خدمت امام زمان و امام حدیثی بفرمایند و اینها اون حدیث رو مطرح کنن...

    آیا بپذیریم؟

    یا نه؟

    اگر حقیقت خیلی بزرگی در اون حدیث بود و واقعا حدیث صاحب عصمت باشه آیا رواست پس بزنیم؟

    از طرفی بازار گرمی هم میشه برای یه عده که اهل فریب هستن...

    چه کنیم؟!!

    اتفاقا اون عالم یک حدیث برزخی رو که توسط شاگردشون شنیدن مطرح کردن و صحه گذاشتن که این کلام معصومه

    حدیث چی بود:

    الامام اصله قائم و نسله دائم

    اگر بخوایم وارد وادی اشخاص و ولایتی که دارن بشیم قطعا وادی پیچیده ای هست...

    اما شیعه با همین مسائل پیچیده خودش رو حفظ کرده...

    نه بین حدیث صحیح و راوی حقیقی دوئیتی وجود نداره که بخوایم بگیم این یا اون

    بحث اصالت هست، مثل عمل و نیت...

    اصالت با نیت هست... 

    الزاما هم لازم نیست شما اوات حقیقی رو پیدا کنید اول، بعد برید سراغ احادیث...

    اما در طی مراحل بالاتر قطعا به اون روات نیاز میشه

    اونها، مددشون رو اشراقا میرسونن ولو شناخته نشن، اما ماها در سیر رشدمون امتحاناتی در پیش داریم

    پاسخ:
    سلام چون پیامتون مهم هست اجازه بدید سر فرصت جواب بدم 
    فقط در این حد بگم فعلا
    که تقریبا موافقم و خیلی هم عالی 👌🏼
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">