وقتی که تحملِ ۱۰ کیلومتر شادی و خوشی رو نداری... !
سلام
از حرم حضرت معصومه سلام الله علیها این پست رو منتشر میکنم و خواستم بگم به یادتون هستم و دعاگوام..
عجب مهمونیای بود مهمونی ۱۰ کیلومتری روز غدیر ! کیف کردیم و به جانمون نشست...
دیروز تو یکی از وبلاگها داشتم پست میخوندم که پ.ن آخر اون نویسنده این بود:
بیشعورتر از کسی که مال مردم رو میخوره و آشغالش رو میریزه زمین ندیدم!
میخواستم جوابش رو تو وبلاگش بدم اما مطمئن بودم گوش شنوایی نداره خصوصا بعد از ماجراهای فتنه سال قبلی..
پس اینجا میگم نظرم رو
اول اینکه میزان خشمی که تو حرفش بوده رو شما هم حس کردید ؟ :)) من بعید میدونم این خشم به خاطر چندتا تیکه پوست هندونه باشه..
بعد اینکه بیشعوری اتفاقا یعنی وقتی میبینی کلی از هموطنان تو حال خیلی خوبی دارن و شاد هستن و خوشحالن ، تو بگردی بگردی بگردی به زور یه نکته منفی پیدا کنی و اونو داد بزنی ! بابا ، به خدا اینایی که جشن گرفتن هموطن و همشهری تو هستن آخه آدم اینقدر نامناسب ؟!! اصلا شما کلا با خوشحال بودن و شاد بودن این ملت مخالفید.. :)
نکته مهمتر ، مال مردم ؟؟ بذار یه بار اتفاقی که افتاده رو مرور کنیم . " مردم " رفتن تو جشنی که با " پول مردم " برگزار شده شرکت کردن و تا تونستن بستنی و شربتی که با " پول مردم " تهیه شده بود رو ، " مردم " (!) خوردن..
۱۰ کیلومترررررررر جا نبود واسه راه رفتن ، نکنه میخوای بگی همشون مزدور بودن و حکومتی ؟؟ ( این جشن همزمان تو همه شهرهای ایران برگزار شد و همه جا همینقدر شلوغ شد ، پس نمیتونی بگی از شهرستان با اتوبوس آدم آوردن :)) اگر فکر میکنی همه حکومتی بودن ، دم این حکومت گرم که تونسته دقیقا بعد از کلی هوچیگری امثال شما تو شهریور و مهر و آبان ، هنوز این همه طرفدار داشته باشه :) . الکی کلی " پول مردم " رو هدر دادید واسه کمپینهاتون.....
راستی حرف از پول مردم شد و بیشعوری ،
بیشعورتر از کسی که به اموال عمومی دستدرازی میکنه و سطل آشغال رو چپه میکنه و میسوزونه من تاحالا ندیدم ........
پ.ن : اون زبالههایی که این بنده خدا به خاطرش کلی فشار خورد ، به ظهر فرداش نرسیده بود که به دست بسیج مردمی عزیز و محترم کاملا تمیز شد و جمع شد .
- ۰۲/۰۴/۱۸
میدونم کدوم بلاگر رو میگی
اینا رو نگن چی بگن
بهتر بره کوه گردی بعد این افسردگی