خانوم‌کوچیک

برش‌هایی از "من" که فارغ از هرچیزی باید بنویسد.. 🪴

خانوم‌کوچیک

برش‌هایی از "من" که فارغ از هرچیزی باید بنویسد.. 🪴

خانوم‌کوچیک

اعتیاد به نوشتن از اون دسته از اعتیادهایی هست که نه میشه ترک کرد و نه آدم اصلا می‌خواد که ترک کنه . گاه‌گاهی سرک میکشه تو زندگی من و میگه بنویس ، که اگر ننویسی انگار به فعل نرسیدی کلا..
برای همین هم
می‌نویسم . از حدودا سال 92..
خانه به دوش طورانه البته .


کانال ایتا :

https://eitaa.com/bejana

نویسندگان

شنبه ۲۷ خرداد | میریم مشهد

شنبه, ۲۷ خرداد ۱۴۰۲، ۱۰:۱۸ ق.ظ

چهارشنبه اومدیم خونه مادر شوهرم بعد از دو هفته 

و کل آخر هفته رو موندیم و هنوزم که الان شنبه‌اس خونه مادر یاریم... 

پریشب حالم بد شد دوباره کارم به بیمارستان هم کشید . خیلی اذیت شدم ولی حداقل یه سود داشت اون هم این‌که پدر و مادر گرامی همسر فهمیدن من جدی جدی حالم رو به راه نیست و لااقل ازم توقعات زیادی نداشته باشن . 

واقعا برام سواله که همه هفته ای یک شب میرن خونه مادر شوهرشون ؟ 🤔 درسته که اونا تهرانن و ما کرجیم ، ولی مگه چقدر راهه حالا ؟ حس می‌کنم ما خیلی زیاد میایم... ولی خب چه میشه کرد وقتی یار دلش این‌طوری خوشه ؟! درسته من اینجا حتی یک کلمه‌ام نتونستم کتابامو بخونم ... ولی خب همچنان چه میشه کرد وقتی یار این‌طوری خوش‌حال‌تره؟ من این‌جا از خود گذشتگی نمی‌کنم ، جبران محبت‌هاییه که تا الان اون نسبت به من داشته ... کل ماه گذشته رو به خاطر حال بد من خونه مامانم بودیم و شاید توقع زیادی نباشه اگر حالا ۴ روز اینجا باشیم.. اما من هنوز حالم بده و حوصله اینجا رو ندارم مسئله اینه... :( 

خدا توان داده البته ، بابتش شکر ..

 

خداروشکر که امام رضا طلبیدن و الحمدلله داریم میریم مشهد . مامان و بابام و زهرا امروز میان اینجا دنبال ما که با ماشین بابا ان شاءالله بریم.. 

مشکل اینجاست که مامان هنوز به خاطر عمل جراحی حالشون خیلی خوب نیست و ممکنه تو ماشین اذیت بشن . پدر گفتن براشون بلیط قطار بگیریم که نیست ... 

یار گفت میمونه با اتوبوس میاد که ما جامون یکم بیشتر باز باشه حداقل . گفتیم اینم میشه ولی بابا گفتن که بلیط اتوبوسش رو خودشون حساب می‌کنن... 

دیگه؟

دیگه این‌که داروهارو استفاده می‌کنم و به خاطر داروها یه سره حالم آشفته‌اس کل روز رو تو مسیر سرویس بهداشتی‌ام ! و همش حالت تهوع دارم و کمر درد و... الحمدلله علی کل حال ولی خب حالم بده . 

 

امام رضا جانم !

خیلی ممنونتونم که من رو طلبیدید و اجازه دادید که با تمام بی چشم و رو بودنم ، با تمام گناه‌کار بودنم و وضعیت شدیدا خرابم بیام پابوس شما... 

من خیلی خراب و داغونم واقعا 

ولی یه چیزی رو راست و حسینی بگم؟

من خیییییلی شمارو دوست دارم ،خیلی ... 

همین

نظرات (۲)

  • یاسمن گلی :)
  • انشالا که زودتر حالت خوب شه عزیزم . خوشحالم که عازم مشهدی . مراقب خودت باش. انشالا که سفر بی خطری داشته باشی و سفر بهت خوش بگذره جان❤️

    پاسخ:
    ممنونم یاسمن عزیزم ان شاءالله با دعای شما خیلی زود خوب میشم 😍
    قسمت خودت بشه به زودی زیارت با معرفت حضرت عشق... 

    همه هر هفته میرن خونه مادرشوهرشون؟ کی گفته؟😅 حالا شما تهران، کرجید.

    ما تو یه شهریم با فاصله یکربع پیاده روی؛ ماهی یکبار، بعضا هر دو ماه یکبار.

    دوری و دوستی تو این نوع روابط خیلی صادقه😌

    (هرچند که من دوست دارم هر هفته بریم، اما پیش نمیاد)

    پاسخ:
    من نمی‌دونم چرا این یارِ ما و پدر و مادرش خیلی اصرار به هر هفته رفتن و شب موندن دارن ، تازه اگر به اونا باشه که ما باید آخر هفته رو کلا بمونیم اونجا ! 
    البته قشنگه که به من تا این حد محبت دارن... من حتی تو حالت عادی هیچ مشکلی ندارم با این موضوع . 
    اما خب همه برنامه‌هام به هم می‌ریزه دیگه.. تا میام یکم تو خونه‌ام باشم ، یا میریم خونه مامان من ، یا مامان یار... 
    توکل به خدا دیگه :)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">