خانوم‌کوچیک

برش‌هایی از "من" که فارغ از هرچیزی باید بنویسد.. 🪴

خانوم‌کوچیک

برش‌هایی از "من" که فارغ از هرچیزی باید بنویسد.. 🪴

خانوم‌کوچیک

اعتیاد به نوشتن از اون دسته از اعتیادهایی هست که نه میشه ترک کرد و نه آدم اصلا می‌خواد که ترک کنه . گاه‌گاهی سرک میکشه تو زندگی من و میگه بنویس ، که اگر ننویسی انگار به فعل نرسیدی کلا..
برای همین هم
می‌نویسم . از حدودا سال 92..
خانه به دوش طورانه البته .


کانال ایتا :

https://eitaa.com/bejana

نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «طب اسلامی» ثبت شده است

 

 

راست و حقیقتش رو بگم ؟ حقیقت ماجرا اینه که ما رفتیم دکتر ( نه یکی دو تا.. زیادتاااا ) و تشخیص همه پزشکایی که رفتیم جراحی بود !

و گفتن که ریسک جراحی بالاست خیلی احتمال داره که حل بشه مشکل 

اما خب امکان داره مشکلات ناباروری هم پیش بیاد با این جراحی.. 

و حتی امکان بازگشت مشکل هم وجود داره .

هزینه‌اش هم که تقریبا ۱۰ برابر حقوق یک ماهِ آقای همسره :) 

 

پس ما با چند نفر مشورت کردیم و تصمیم گرفتیم راه‌های طب سنتی و طب اسلامی رو پیش ببریم و داروهایی که یکی دوتا از طبیب‌های معروف دادن رو استفاده کنم ...

 

مشکلی که هست ، و مشکل بزرگ من محسوب میشه ، این حجم شدید از درد کشیدن و گرفتگی عضلات و حالت تهوع‌های دائمی و بهم‌ریختگی‌های جسمیه ... 

ولی

جدا از اینا

اینو بگم اصلا 

از دو هفته پیش که با درد شدید راهی بیمارستان شدیم ، یه حسی تو دلم ریشه زد.. 

یه حس غم مطلوبی :) غمه‌ها ولی یکم دوسش دارم انگار .. 

حسم مثل یه بچه‌اس که خورده زمین و زانوش زخم شده ، بعد مادرش اومده بهش " توجه " می‌کنه 

هی حس می‌کنم حضرت حجت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف ، این روزا یه جور دیگه‌ای حواسشون بهم هست . 

درد می‌کشم و خسته‌ام ولی در عین حال ، حال خوبی دارم و عمییییق تو هوای توکل نفس می‌کشم ! 

هرکی می‌رسه بهم میگه توسل کن ان شاءالله مشکلت حل میشه ، نذر کن برای رفع بیماری و..

ولی من آقا جان ..

راستش رو بگم ؟؟

اتفاقا مشرف شده بودم مشهد ، به امام رضا علیه‌السلام هم همین رو گفتم

 

یا صاحب الزمان ...

من از تو چیزی نمی‌خوام آقا ! من به تو تا ابد بدهکارم.. !

 

من با دردام میام هرشب زیر پتو ، هندزفری‌هامو می‌ذارم دوکلمه روضه‌ای گوش می‌دم و دو قطره اشکی می‌ریزم.. من با دردام میام بله ، ولی تهش می‌گم شما اون چیزی رو که خودتون صلاح بدونید میدید دیگه.. چه حاجتیه به گفتن؟ 

درسته ... خب من نمک سفره‌ام رو هم از شما می‌خوام 

البته اگر این‌طور حساب کنیم که سفره ، عقل من باشه و نمکش ، معرفت شما بزرگوار.. :) 

 

 

___________________

 

 

علی‌الحساب ، روزگارم این‌طور سپری میشه :

از صبح که بیدار میشم ، تا شب که بخوام بخوابم لحظاتم رو با این ترتیب سپری می‌کنم :

۱ شربت و ۱ قرص قبل غذا

۱ قرص وسط غذا

۱ شربت و ۱ قرص دیگه هم بعد از غذا 

اون وسط روز هم ۲ بار یه کپسول هست که باید بخورم 

به جز اون کلی پرهیزات غذایی و ماجراهای این مریضی.

 

_____________________

 

 

من از تو چیزی نمی‌خوام آقا

من به تو تا ابد بدهکارم..

 

برای این گدا فقط این‌که

با تو بمونه بهترین اجره..

با تو بمونه

همین..

با تو بمونه.. عزیز دلم..

 

 

اینجا کلیک کنید صوت مداحی متن بالا رو گوش بدید و دعام کنید با تشکر ! 

  • [ زینبم ]