خانوم‌کوچیک

برش‌هایی از "من" که فارغ از هرچیزی باید بنویسد.. 🪴

خانوم‌کوچیک

برش‌هایی از "من" که فارغ از هرچیزی باید بنویسد.. 🪴

خانوم‌کوچیک

اعتیاد به نوشتن از اون دسته از اعتیادهایی هست که نه میشه ترک کرد و نه آدم اصلا می‌خواد که ترک کنه . گاه‌گاهی سرک میکشه تو زندگی من و میگه بنویس ، که اگر ننویسی انگار به فعل نرسیدی کلا..
برای همین هم
می‌نویسم . از حدودا سال 92..
خانه به دوش طورانه البته .


کانال ایتا :

https://eitaa.com/bejana

نویسندگان

۲ مطلب در خرداد ۱۴۰۴ ثبت شده است

امروز بالاخره کرکره مزون مجازی رو دادیم بالا 

و کارمون تو اینستاگرام رو شروع کردیم ... 

امیدوارم امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) از ما راضی باشن .. 

.

.

.

نوشتم که یادم بمونه 2:40 دقیقه نصف شب ۱۷ خرداد چه بودم و چه کردم :)))

  • [ زینبم ]

سلامی از طرف زینبی که _گوش شیطون کر_ حالش بهتره ✨️

 

اول از همه ، اول اردیبهشت از یکی از دوستانمون (آقا مهدی‌-قم) که دوره‌های کاااامل طب سنتی رو گذرونده ، حتی دوره‌های آسیایی و اینا رو ، یک سری دارو گرفتیم من برای مشکلاتی مثل بی‌حالی و کسل بودن و بی‌اراده بودن و اینا . دوستان چند تا قطره هومیاپاتی بود این داروها (من بیرون از فضای وبلاگ در مورد این موضوع با دوستان نزدیکم فقط حرف زدم ، چون.. یه جوریه.. یکم انگار خرافات‌طوره ، نمی‌دونم ! ) خودشون میگن یه جورایی انرژی‌درمانیه انگار.. 

به هر حال ، برای من تاثیر داشت ! واقعا .. حالم خیییلی بهتره . ممکنه به خودم تلقین کرده باشم ، اوکی ، نمیدونم .. مهم اینه که الان اوضاعم خوبه . 

 

در حدی که بلاخره دوباره یه رژیم رو از سر گرفتم با یه دکتره تو کرج ، آزمایش نوشت و فهمیدم مقاومت به انسولین دارم پس لاغر شدن برای من سخت‌تره گویا ، به هر حال من تلاشم رو دارم می‌کنم . الان دو هفته‌ای شده حدودا ... طبق آزمایش تالاسمی مینور دارم ، چی هست ؟! 

از این‌که برای سلامتی خودم دارم تلاش می‌کنم خیلی به خودم افتخار می‌کنم 👏🏼

حتی

حتی :))

حتتتتتی : اولین دلمه زندگیم رو پختم و حدس بزنید چی ؟ فوق‌العاده شد ! باید بدون گوشت چرخ‌کرده می‌بود و با این حال خیلی خوشمزه شد .. هم برای مامانی و هم برای مادر بردم جفتشون باورشون نمی‌شد این‌قدر خوب شده باشه . راضی ام از خودم.. 😅

این عکسش : 

 

 

بعد 

دو هفته پیش یه سفر رفتیم کاشان ، کاری ندارم با همسفرها چطور گذشت ، بد گذشت.. ولی خب گذشت و تمام ! 

ولی خیییلی دوسش داشتم کاشان رو 

من خب ۴ سال معماری خوندم ، طبیعتا از دیدن اون خونه‌های قدیمی و تاریخی داشتم بال در میاوردم .. 

سر مزار علمای بزرگی هم رفتیم و دوست دارم بیشتر از این سفر بنویسم ولی خیلی حسش نیست ، سو فقط عکسشون رو میذارم کیف کنید . 

 

 

اینجا هم مزار یه آدم عجیب تو تاریخ شیعه‌اس  : 

 

 

حالا

چه خبر از کار و بار ؟ با پاندا رفتیم عکاسی و از محصولات عکس گرفتیم ، پاندا خودش استایلیسته در نتیجه کار مدلینگ محصولات رو هم خودش انجام میده . منم عکاس و فیلم‌بردارم و در آخر ادیت‌هارو با مشورت هم انجام میدیم . 

منتظر لوگو بودیم که یه دوستی بدجور بدقولی کرد و ما رو کلییی عقب انداخت !! در حدی که ما دیگه فقط با محصولات محرم باید شروع کنیم.. خیره . 

حالا دوباره باید بگردیم یکی که حرفه‌ای کار لوگو و طراحی انجام میده رو پیدا کنیم و لابد ۱۰ روز هم معطل اون باید بشیم 🤦🏻‍♀️

 

ولی دوستان ، لوکیشنی که توش عکاسی کردیم با هنر عکاسی اینجانب و کاربلد بودن پاندا البته ، عالیه‌ها عااالی.. یه لوکیشن سنتی و توپ و رایگان ! 

چندتا از عکسارو میذارم هم آستین بامزه ۲ تا از محصولات رو ببینید و هم لوکیشن رو مشاهده بفرمایید 😎🤓

 

 

 

همین دیگه..

روزگارمون این شکلی بود این چند وقت .

تا ببینیم چی میشه 

 

 

 

 

 

 

 

التماس دعا ✨️

  • [ زینبم ]