خانوم‌کوچیک

برش‌هایی از "من" که فارغ از هرچیزی باید بنویسد.. 🪴

خانوم‌کوچیک

برش‌هایی از "من" که فارغ از هرچیزی باید بنویسد.. 🪴

خانوم‌کوچیک

اعتیاد به نوشتن از اون دسته از اعتیادهایی هست که نه میشه ترک کرد و نه آدم اصلا می‌خواد که ترک کنه . گاه‌گاهی سرک میکشه تو زندگی من و میگه بنویس ، که اگر ننویسی انگار به فعل نرسیدی کلا..
برای همین هم
می‌نویسم . از حدودا سال 92..
خانه به دوش طورانه البته .


کانال ایتا :

https://eitaa.com/bejana

نویسندگان

هرچه او خواست...

چهارشنبه, ۳۱ خرداد ۱۴۰۲، ۱۰:۲۸ ق.ظ

عجب زیارتی بود 

کلا سه شب وقت داشتیم برای زیارت ، شب اول این‌قدررررر گرمازده و خسته و داغون بودم که خوابیدم و آخر شب رفتیم حرم . وضعیت جسمی داغونی که داشتم باعث شد یه زیارت خیلی خسته طورانه داشته باشم.. 

فرداش ، یعنی روز دوم ، یک بار رفتم حرم که مادر همراهم بودن و من ا اون دسته آدم‌هام که شدیدا نیاز دارم تنها باشم و تنها زیارت برم تا بتونم خلوت کنم . اما مادر گفتن صبر کن منم آماده شم بیام حرم ، که قطعا روم نشد بگم نه خب ! و اون زیارت هم خیلی برای من دل‌چسب نبود... 

 

روز بعد (روز سوم) کل روز رو خوابیدم و تو هتل بودم تا ساعت ۱۱ شب که می‌خواستیم بریم حرم ، زهرا حالش بد شد... رفتیم دارالشفاء حرم و دقیقاااا ۳ ساعتتتت طول کشید تا فقط و فقط ویزیت بشه و سرم بزنه ! ساعت ۲ شب با زهرای مریض احوال رفتیم حرم ( همچنان نشد تنهایی برم ) ، و تمام مدت حواسم به زهرا بود و حتی نشد یه زیارت‌نامه بخونم :( بعدشم اومدیم هتل و ساعت ۵ صبح خوابیدم و هر لعنتی نیم ساعت بیدار شدم و خیییلی بد خوابیدم تا ۹ که بیدار شدیم اتاق رو تحویل بدیم...

 

الان هم تو لابی نشستیم تا اتاق رو تحویل بگیرن ، بعدش میریم حرم و پدر و آقای یار میرن راه‌آهن ببینن می‌تونن بلیط قطار گیر بیارن برای مامان و زهرا یا نه ؟ حالا این‌طرف زهرا شدیدا بدن درد و تب داره  ، مامان رو به راه نیست و محل جراحیش درد می‌کنه ، من دارم از حال بد جسمیم عملا دیوانه میشم بس که اذیت دارم می‌شم.. حالا معلوم نیست اصلا بلیط پیدا کنن یا نه ؟ هیچی نتونستم تو ۲۴ ساعت گذشته بخوابم و حالا حالا جایی برای خوابم وجود نداره... وای همه چیز خیلی درهم برهمه :_(

 

چی بگم ؟؟ 

هرچه او خواست... امام رضا علیه‌السلام خودشون بهتر می‌دونن چی برای ما بهتره و چی درست‌تره . شاید یه تمرینی بوده برای ما که این‌قدر دنبال حالِ خوشِ از نظر خودمون نباشیم و رضایت داشته باشیم ؟ الله اعلم.. 

توکل به خدا

  • [ زینبم ]

نظرات (۲)

  • یاسمن گلی :)
  • حال دلت خوش دختر ❤️

    پاسخ:
    ❤❤❤

    سلام عزیزم 

    منم یه تجربه مشهد اینطوری داشتم آبان ماه گذشته، اونجا فاطمه مریض شد و ما که قرار بود چهار روز بمونیم، یه روزه برگشتیم ... هنوز حسرت حرمی که فقط ده دقیقه دیدمش توی دلمه ... ولی به قول شما خودشون بهتر می‌دونن چی بهتره 

    زیارتتون قبول عزیز من

    پاسخ:
    وای الهی ، خیلی ناراحت شدم
    ان شاءالله به زودی قسمتتون بشه و مشرف بشید که حسرت‌ها تبدیل بشه به فرصت‌ها ❤
    مطمئنم که در عوض آقا خیر بزرگتری رو بهتون داده 
    و امیدوارم به من هم نیم نگاهی کنن و از گناهانم بگذرن 
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">